احقاق حق پس از محکومیت در دادگاه؛ آیا محکومیت در مرحله ی نخستین، پایان راه است؟
آیا محکومیت در مرحلهی نخستین، پایان راه است؟
محکومیت در مرحلهی بدوی در دعاوی حقوقی برای بسیاری از اشخاص ناامیدکننده به نظر میرسد، اما در نظام حقوقی ایران ابزارهایی برای احقاق حق پس از صدور رأی بدوی وجود دارد. مهمترین مسیر برای اعتراض، تجدیدنظرخواهی است که به موجب آن میتوان نسبت به رأی صادره اعتراض کرد و در صورت پذیرش، حکم را تغییر داد یا قرار را نقض کرد. در این مقاله، ضمن بررسی جهات تجدیدنظر، به راهکارهای عملی برای احقاق حق پس از محکومیت در مرحلهی نخستین میپردازیم.
مهمترین ابزار اعتراض به رأی بدوی است.
مطابق ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی، جهات تجدیدنظر به شرح زیر است:
الف) ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه:
اگر مستنداتی که دادگاه بر اساس آنها رأی داده، جعلی، مخدوش یا غیرقابل استناد باشند، میتوان در مرحلهی تجدیدنظر این موضوع را مطرح کرد.
فرض کنید فردی به استناد یک قرارداد فروش، به پرداخت مبلغ 500 میلیون تومان محکوم شده است، اما در مرحله تجدیدنظر مشخص میشود که امضای وی در قرارداد جعلی بوده و کارشناس رسمی دادگستری این موضوع را تأیید کرده بود. در این حالت، شخص میتواند با استناد به ماده 348 تقاضای تجدیدنظر نماید.
ب) ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود:
اگر شهادت شهودی که رأی بر اساس آن صادر شده، فاقد شرایط قانونی باشد (مثلاً شاهد فاقد عدالت یا بلوغ بوده باشد)، میتوان این موضوع را به عنوان دلیل تجدیدنظر مطرح کرد.
مثلاً شخصی در دعوای اثبات مالکیت محکوم شده، در حالی که حکم بر اساس شهادت دو شاهد صادر شده است. در مرحله تجدیدنظر، مشخص میشود که یکی از شهود سابقه کیفری داشته و فاقد عدالت بوده است. در این صورت، محکومعلیه میتواند تقاضای تجدیدنظر دهد و شهادت نامعتبر اعلام شود.
ج) ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی:
اگر دادگاه بدوی دلایل ارائهشده را نادیده گرفته باشد، میتوان این امر را مبنای تجدیدنظرخواهی قرار داد.
شخصی برای مطالبه طلب خود، اسناد واریز وجه به حساب خوانده را ارائه داده، اما دادگاه بدوی بدون بررسی این مدارک، رأی به بیحقی وی داده است. در مرحله تجدیدنظر، میتوان این موضوع را مطرح کرد و دادگاه موظف به بررسی این مدارک خواهد بود.
د) ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه:
اگر دادگاهی که رأی را صادر کرده، صلاحیت قانونی نداشته باشد، این مورد از موجبات تجدیدنظر است.
تصور کنید یک پرونده حقوقی مربوط به معاملات ملکی در دادگاهی مطرح شده که صلاحیت محلی رسیدگی به دعاوی ملکی را ندارد (مثلاً در دادگاه عمومی محل اقامت خوانده طرح دعوی شده است). در این حالت، یکی از جهات تجدیدنظرخواهی میتواند عدم صلاحیت دادگاه باشد.
هـ) ادعای مخالفت رأی با موازین شرعی یا قانونی:
اگر رأی دادگاه مخالف شرع یا قوانین باشد، محکومعلیه میتواند با استناد به این امر، درخواست تجدیدنظر کند.
فرض کنید دادگاه بدوی رأی به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه بر مبنای نرخهای غیرقانونی داده است که مغایر با مقررات بانک مرکزی است. در این صورت، محکومعلیه میتواند با استناد به این مغایرت، درخواست تجدیدنظر کند و رأی را نقض کند.
نکته مهم:
بر اساس تبصره ماده 348، اگر تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات فوق انجام شده باشد، دادگاه تجدیدنظر سایر جهات را نیز بررسی خواهد کرد. بنابراین، تجدیدنظرخواهی محدود به یک دلیل خاص نیست و حتی اگر تنها یکی از این موارد مطرح شود، دادگاه تمامی جهات را مورد بررسی قرار میدهد.
2. آیا نقص در دادخواست بدوی منجر به رد تجدیدنظر میشود؟
برخی گمان میکنند اگر در مرحله بدوی، دادخواستشان دچار نقص باشد، امکان تجدیدنظر وجود ندارد. اما ماده 350 قانون آیین دادرسی مدنی تصریح دارد که عدم رعایت شرایط قانونی دادخواست در مرحله بدوی یا عدم رفع نقص آن، باعث نقض رأی در تجدیدنظر نخواهد شد. در چنین حالتی، دادگاه تجدیدنظر به خواهان بدوی اخطار میدهد که ظرف 10 روز نقص را برطرف کند. اگر این کار انجام نشود یا سمت خواهان محرز نباشد، دادگاه رأی بدوی را نقض و قرار رد دعوای بدوی را صادر میکند.
3. راهکارهای عملی برای احقاق حق پس از محکومیت
الف) مشاوره با وکیل متخصص
اگر شخصی در دادگاه بدوی محکوم شد، بهترین اقدام، مشورت با یک وکیل متخصص است. وکیل میتواند دلایل و جهات مناسب برای تجدیدنظر را شناسایی و ارائه کند.
ب) جمعآوری مدارک و شواهد جدید
گاهی اوقات در مرحله بدوی، برخی از مدارک مهم ارائه نمیشوند یا قاضی توجه کافی به آنها ندارد. در تجدیدنظر، امکان ارائه مدارک جدید وجود دارد.
ج) درخواست اعاده دادرسی در شرایط خاص
اگر حکم قطعی شود، باز هم در موارد خاص میتوان از طریق اعاده دادرسی، پرونده را مجدداً در همان شعبه بررسی کرد. از جمله جهات اعاده دادرسی، کشف مدارک جدید که سابقاً معدوم بوده یا اثبات جعلی بودن اسناد طرف مقابل و اثبات حیله و تقلب در دادگاه صالح است.
د) اعتراض به رأی توسط شخص ثالث
اگر رأی در شرف اجرا باشد، اما شخص ثالث دلیلی برای اعتراض دارد، در این صورت او میتواند اعتراض ثالث حکمی یا اعتراض ثالث اجرایی را حسب مورد مطرح کند و درخواست توقف اجرای آن را بدهد.
نتیجهگیری
محکومیت در مرحله نخستین پایان راه نیست. با استفاده از ابزارهای قانونی همچون تجدیدنظرخواهی، اعاده دادرسی و اعتراض به اجرای رأی توسط ثالث، میتوان به احقاق حق امیدوار بود. آگاهی از این حقوق و استفاده صحیح از آنها میتواند از تضییع حقوق افراد جلوگیری کند. بنابراین، اگر در مرحله بدوی محکوم شدهاید، به جای ناامیدی، باید از ظرفیتهای قانونی برای دفاع از حقوق خود بهره ببرید.