تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر تنظیم قراردادهای سرمایه گذاری خارجی
انعقاد قراردادهای سرمایهگذاری خارجی نهتنها به عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته است، بلکه بهطور فزایندهای تحت تأثیر مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی نیز قرار دارد. در واقع، بیتوجهی به بستر اجتماعی و فرهنگی مناطق هدف میتواند به مقاومتهای مردمی، ناآرامیها یا حتی شکست کامل پروژههای اقتصادی منجر شود. این مقاله تلاش میکند نقش این عوامل را در بستر قراردادهای بینالمللی با تمرکز بر تجارب ایران و دیگر کشورهای درحالتوسعه تبیین کند.
راهنمای مطالعه
مفهوم عوامل اجتماعی در سرمایهگذاری خارجی
پیش از ورود به یک پروژه سرمایهگذاری خارجی، سرمایهگذاران به دقت عوامل اجتماعی منطقۀ مورد نظر را ارزیابی میکنند. این عوامل شامل سطح رفاه، آموزش، بهداشت، امنیت و عدالت توزیعی در آن منطقه است. در واقع، یک سرمایهگذار میخواهد بداند که آیا جامعۀ محلی ظرفیت پذیرش و حمایت از پروژه او را دارد یا خیر. این ارزیابی به تعیین پتانسیل برای عملیات روان، ادغام پروژه با جامعه و به موفقیت بلندمدت سرمایهگذاری کمک میکند. این عوامل فقط به آمار و ارقام اقتصادی محدود نمیشوند، بلکه به پایداری و پذیرش پروژه توسط مردم محلی و درنهایت به موفقیت آن کمک میکنند.
در این راستا بررسی دقیق هر یک از این شاخصها ضروری است:
1) سطح رفاه و آموزش
وقتی از سطح رفاه صحبت میکنیم، منظور کیفیت زندگی مردم، دسترسی به امکانات اولیه مانند آب، برق، مسکن مناسب و فرصتهای شغلی است. منطقهای که مردم آن در رفاه نسبی هستند و زیرساختهای خوبی دارند، احتمالاً نیروی کار باکیفیتتری در دسترس دارد و میتواند نیروی انسانی مورد نیاز پروژه را تأمین کند.
آموزش نیز به همین اندازه حیاتی است. سطح آموزشی بالا در یک جامعه، به معنای وجود نیروی کار ماهرتر و متخصصتر است که میتواند در بخشهای مختلف پروژه، از مدیریت تا کارگری ساده، مشارکت فعال داشته باشد. این موضوع میتواند نیاز به واردات نیروی کار متخصص را کاهش دهد و هزینهها را پایین آورد. علاوه بر این، افراد تحصیلکرده معمولاً آمادگی بیشتری برای پذیرش تغییرات و فناوریهای جدید مرتبط با پروژه را دارند.
2) بهداشت و امنیت
بهداشت مناسب در یک منطقه، نشاندهندۀ سلامت نیروی کار و کاهش غیبت ناشی از بیماریهاست. سرمایهگذاران نمیخواهند در جایی سرمایهگذاری کنند که نیروی کارشان دائماً بیمار باشد یا امکانات درمانی کافی در دسترس نباشد.
امنیت شاید مهمترین عامل باشد. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست سرمایۀ خود را در جایی به خطر اندازد که بیثباتی سیاسی، ناآرامیهای اجتماعی، جرم و جنایت بالا یا تهدیدات تروریستی وجود دارد. یک محیط امن، هم برای حفظ داراییهای پروژه و هم برای تضمین سلامت و امنیت کارکنان و مدیران ضروری است. امنیت شامل ثبات قوانین و مقررات نیز میشود که از تغییرات ناگهانی و آسیبزا به سرمایهگذاری جلوگیری میکند.
3) عدالت توزیعی
اگر پروژه فقط برای عدهای خاص سودآور باشد و بقیۀ مردم محلی از آن بیبهره بمانند، ممکن است به نارضایتی، اعتراض و حتی مقاومت در برابر پروژه منجر شود.
سرمایهگذار بهدنبال این است، که مطمئن شود پروژۀ او مورد پذیرش جامعۀ محلی قرار میگیرد. این پذیرش از طریق ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم بومی، توسعۀ زیرساختهای محلی (مانند جادهها یا مدارس) یا برنامههای مسئولیت اجتماعی شرکتی
(CSR) میتواند محقق شود. عدم وجود عدالت توزیعی میتواند به تنشهای اجتماعی، اختلال در روند کار و درنهایت به شکست پروژه منجر شود.
یک مثال بارز برای نشان دادن اهمیت عوامل اجتماعی در سرمایهگذاری در داخل ایران، وضعیت جنوب ایران است. بخش عمدهای از سرمایهگذاریهای عظیم در حوزه نفت و گاز در این مناطق انجام میشود، در حالیکه متأسفانه مردم بومی این مناطق با چالشهای جدی مانند کمبود آب آشامیدنی، بیکاری گسترده، سطح پایین رفاه و فقدان زیرساختهای اساسی دست و پنجه نرم میکنند.
در کشورهای دیگر مانند سودان و نیجریه، مردم محلی مناطق نفتخیز بارها با اقدامات خشونتآمیز مخالفت خود را با حضور شرکتهای خارجی نشان دادهاند. در سودان جنوبی نیز این نارضایتیها درنهایت به تجزیۀ کشور منجر شد.
این تضاد عمیق بین حجم بالای منابع طبیعی و سرمایهگذاریهای کلان از یک سو، و وضعیت معیشتی دشوار مردم محلی از سوی دیگر، به نارضایتیهای اجتماعی گسترده انجامیده است. در برخی موارد، این نارضایتیها حتی به اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات نفتی و گازی منجر شده است. این مثالها به وضوح نشان میدهد که نادیده گرفتن عدالت توزیعی و عدم توجه به نیازهای اولیۀ جامعۀ محلی میتواند چه پیامدهای منفی و پرهزینهای برای پروژههای سرمایهگذاری، حتی بزرگترین آنها، داشته باشد.پیامدهای نادیدهگرفتن عوامل اجتماعی میتواند بسیار جدی باشد.
اعتراضات و ناامنیها، نهتنها به پروژههای موجود آسیب میرسانند، بلکه مانعی بزرگ بر سر راه سرمایهگذاریهای جدید نیز محسوب میشوند. تظاهرات، اعتصابات، آتشزدن خطوط لوله، و حمله به تأسیسات، همگی نمونههای بارزی از واکنشهای اجتماعی به بیعدالتی ادراکشده یا عدم توجه به خواستههای مردم محلی هستند. این اقدامات، که ریشه در نارضایتیهای عمیق اجتماعی دارند، مستقیماً فضای کسبوکار را ناامن میکنند. در چنین شرایطی، سرمایهگذار خارجی یا تصمیم میگیرد پروژه موجود خود را رها کند و به سرعت از منطقه خارج شود، یا اینکه اساساً از ورود به پروژۀ جدید صرفنظر میکند. این تصمیم نهتنها برای سرمایهگذار منطقی است، بلکه نشاندهندۀ شکست در ایجاد یک بستر اجتماعی و امن برای فعالیتهای اقتصادی بلندمدت است.
شرکتهای فراملیتی برای جلب رضایت مردم بومی، اقدامات داوطلبانهای نظیر ساخت مدرسه، جاده، تأمین آب و برگزاری دورههای آموزشی انجام میدهند. این اقدامات که تحت عنوان CSR شناخته میشوند، هدفشان افزایش اقبال عمومی است.
در برخی کشورها، اقدامات CSR بهدلیل ترس از نفوذ فرهنگی سرمایهگذاران خارجی، با محدودیت مواجه میشوند. برای نمونه، در ایران ساخت مسجد یا مدرسه توسط شرکتهای خارجی ممنوع شده است، زیرا ممکن است بهعنوان ابزاری برای نفوذ فرهنگی تلقی شود.
عامل فرهنگی در تعامل دولت میزبان و سرمایهگذار
تفاوت در باورهای مذهبی، سبک زندگی و ارزشهای اجتماعی میتواند مانع شکلگیری رابطۀ پایدار بین سرمایهگذار و جامعۀ میزبان شود. ورود یک سرمایهگذار آمریکایی به منطقهای با ارزشهای ضدآمریکایی شدید، میتواند به تهدیداتی برای امنیت او منجر گردد.
اهمیت همراستایی فرهنگی برای جلوگیری از تضاد
سرمایهگذاران باید ارزیابی دقیقی از فضای فرهنگی منطقه انجام دهند، اگر این ناهمخوانی بهاندازهای شدید باشد که مانع تعامل مؤثر شود، ورود به پروژه میتواند به شکست منجر شود. این ناهمخوانی میتواند در قالب سوءتفاهم در ارتباطات، تفاوت در ارزشها و هنجارها یا مقاومت در برابر شیوههای کاری جدید نمود پیدا کند که همگی میتوانند به اصطکاک و عدم پذیرش پروژه توسط جامعۀ محلی منجر شوند.
مطالعات امکانسنجی اجتماعی و فرهنگی
شرکتها برای مدیریت این ریسکها، از متخصصان اجتماعی و فرهنگی برای انجام مطالعات میدانی استفاده میکنند. این مطالعات تحت عنوان "ارزیابی تأثیر اجتماعی"(Social Impact Assessment - SIA) بهعنوان بخشی از فرآیند تصمیمگیری لحاظ میشوند. این ارزیابیها به شناسایی گروههای ذینفع، درک نگرانیهای محلی، پیشبینی تأثیرات اجتماعی پروژه (اعم از مثبت و منفی) و ارائۀ راهکارهایی برای کاهش تأثیرات منفی و افزایش منافع مثبت کمک میکنند و مبنایی برای برنامهریزی مسئولانه فراهم میآورند.
لزوم مشارکت محلی و افزایش مقبولیت اجتماعی
تجربه ثابت کرده است که اگر مردم محلی در فرآیند سرمایهگذاری مشارکت داده شوند و منافع ملموسی برای آنها ایجاد شود، احتمال مخالفتها کاهش مییابد و پروژه با موفقیت بیشتری به انجام میرسد. این مشارکت میتواند شامل استخدام نیروی کار محلی، استفاده از تأمینکنندگان بومی، سرمایهگذاری در زیرساختهای اجتماعی (مانند مدارس یا مراکز بهداشتی) یا ایجاد فرصتهای آموزشی و توسعۀ مهارت برای جامعۀ محلی باشد که حس مالکیت و حمایت از پروژه را در میان مردم تقویت میکند.
عوامل اجتماعی و فرهنگی نهتنها مانع یا مشوق ورود سرمایهگذار به یک کشور هستند، بلکه بر پایداری، امنیت و موفقیت پروژه نیز تأثیر مستقیم دارند. برای دستیابی به سرمایهگذاری پایدار، لازم است کشور میزبان و سرمایهگذار با نگاه واقعبینانه، به این ابعاد بپردازند و از طریق مطالعات دقیق و اقدامات مسئولانه، زمینه را برای پذیرش مردمی فراهم آورند.